به خشونت علیه زن نه بگوئیم
قدیمی ترها چه زن و چه مرد این رو پذیرفته اند که زن باید تو خونه کار کنه و مرد بیرون ( البته اگه کارخودش بیاد سراغش). مردها حتی حاضر نیستند یه استکان چائی برای خودشون بریزند، کمک کردن پیشکش!
خانمهای باز هم قدیمی تر، در صندلی عقب ماشین می نشینند و هستند آقایونی که به خانمهاشون فقط اجازه پوشیدن دامن رو میدهند و معتقدند شلوار یه لباس مردونه است و زن نباید بپوشه!
خیلی از خانمها بعد از آگاه شدن از اینکه جنین شون دختره به حاملگی اشون خاتمه میدند .همکارم ازدختر عموش می گفت که سه بار اینکار رو به زور شوهرش انجام داده و الان از لحاظ روانی خیلی بهم ریخته شده
دخترها بعد ازازدواج نام خانوادگی شون روبه نام خانوادگی همسرشون تغییر میدهند البته می گند این اختیاریه و میشه اینکار رو نکرد اما عملا هیچ مردی حاضر نمیشه که خانمش فامیلی خودش رو نگه داره!
بقول شریعتی مالکیتشون با ازدواج عوض میشه !
یه ضرب المثل!بین مردها هست که میگه: مرد کافیه فقط یه کمی از میمون قشنگتر باشه !( با عرض ببخشید!) یعنی همین که مردی چند- هیچ جلوئی!
اینها نمونه هائی آشکار از خشونت علیه زنان ، علاوه بر خشونت فیزیکی، در این کشوره .
این بیلبورد در خیابانی نه چندان اصلی و در جائی نه چندان در معرض دید، گذاشته شده. لابد برای اینکه فقط باشه! اگه اون کلاغه روش ننشسته بود٬ من هم نمیدیدم!
همه دوستانیکه در همه پرسی! پست قبلی شرکت کردند٬ برنده جایزه اصلی شدند
دیروز شبکه اجتماعی با نوازندگان ایرانی تار به نام آقایان محمد امان اللهی و شهریار صدیق هر دو اهل تبریز٬ مصاحبه داشت.
درواقع شخص جالب این برنامه آقایان نوازنده تار نبودند بلکه خانم پیانیست ژاپنی بود که همسر آقای محمد بود.
آقا محمد و خانم ماسومی در تورنتو ٬ وقتی مشغول تحصیل بودند ٬با هم آشنا شده اند و در واقع موسیقی این دو را با هم پیوند داده.
در جواب مجری که سر کردن روسری و کلا فرهنگ ایرانی برات سخت نیست؟ خانم ماسومی که به انگلیسی صحبت می کرد گفت که در تورنتو با فرهنگ ایرانی از طریق دوستان شون آشنا شده بوده و روسری و مانتو هم اصلا براشون سختی نداره.
یک آهنگ فولکور ژاپنی٬ با همنوازی تار و کمانچه و پیانو اجرا کردند که بسیار زیبا بود.
یک آهنگ آذری بسیار زیبا رو هم اجرا کردند.
توی تبریز هم کنسرت داشته اند که گوشه هائی از اون رو نشان دادند.
می بینید دنیا چقدر کوچیک شده؟ یه نفر ایرانی که با یه ژاپنی در کاناد ازدواج کرده ٬ در آذربایجان مصاحبه تلویزیونی داره !
پ.ن. تارزن معادل آذریٍ نوارندهٍ تاره!
دوستی تعریف می کرد روز اولی که آیدین رو برده مهد کودک، مادرش با آیدین رفته توی کلاس نشسته که آیدین عادت کنه و مثلا احساس تنهائی نکنه. دیده معلم که داره با بچه ها بازی می کنه بچه ها رو صدا می زنه:
آلما ( سیب) تو بیا اینجا!
هیوا ( به ) تو برو اونجا!
آنار ( انار) تو همین جا باش!
مادرش هم فکر کرده این یه نوع بازیه که روی بچه ها اسم میوه ها رو گذاشتند! گفته : آیدین ! تو هم می خوای بری بازی کنی؟
بعد به بچه ها گفته: بچه ها خیار رو هم بازی میدید؟
قیافه معلم و بچه رو داشته باشید
انتظار... انتظار...
حالا که فکر میکنم میبینم تمام عمرم به انتظار گذشته!
همیشه منتظر بوده ام. منتظر تعطیلی روزهای جمعه٬ منتظر مدرسه٬ منتظر دوست٬ منتظر تابستون٬ منتظر برف٬ منتظر دبیرستان٬ منتظر اعلام نتایج٬ منتظر دوست٬ منتظر کار٬ منتظر بچه!منتظر یه روز استراحت٬ منتظر روزهای آینده...
گاهی شیرین٬ گاهی سخت٬ دلهر آور٬ کشنده٬ بی تاب.
لازم است همه ی ما دیدگاه خود را در مورد خودمان و توانمندی هایمان توسعه دهیم. باید اطمینان حاصل کنیم که برچسب هائی که به خودمان می زنیم برچسب های محدود کننده نباشند بلکه باعث رشد و بالندگی ما باشند.
آگاه باشید که هر طور که در مورد خودتان فکر کنید ٬ صاحب همان هویت خواهید بود.
برای مثال بعضی از مردم می گویند:من آدم تنبلی هستم. با گفتن چنین چیزی ممکن است به صورت یک آدم تنبل در نیایید اما اینجور کلمات٬ کلمات روحیه بخشی نیستند.
آیا شما خودتان را طوری تعریف می کنید که سازنده نیست؟
اگر چنین است آن را تغییر بدهید.
هر وقت که تغییری در زندگی خود ایجاد می کنیم٬ اطرافیان ما یا باعث پیشرفت کار ما میشوند یا باعث پسرفت آن.
آنها بعضی وقتها به همان ترتیبی که در گذشته راجع به ما فکر می کردند٬ فکر می کنند ولذا مانع پیشرفت ما می شوند.
باید بدانیم که درنهایت این ما هستیم که تعیین می کنیم چه کسی باشیم.
گذشته ی ما٬ تعیین کننده وضع حال یا آینده ی ما نیست.
گام بردارید و هویت سازنده خود را همین امروز آغاز کنید.
اگر تلاش کرده اید که تغییر مثبتی در شخصیت خود ایحاد کنید اما موفق نشده اید به این معنا است که باید در باور خود٬نسبت به خود٬ تجدید نظر کنید.
۳۶۵ گام تا موفقیت
آنتونی رابینز
مترجم جواد شافعی مقدم