سالی مملو از روزهای خوش٬ دلهای شاد و لبهای خندان برای همه آرزو می کنم .
سالها پیش٬ از پسرکوچولوئی که تازه فارسی نوشتن رو یاد گرفته بود کارت تبریکی برای عید گرفتیم که نوشته بود:
هر روزتان پیروز پیروزتان نوروز
همیشه این وقت سال یادش می افتم
To fall in love
عاشق شدن
To laugh until it hurts your stomach
انقدر بخندی که دلت درد بگیره
To listen to your favorite song in the radio
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی
To go to bed and to listen while it rains outside
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
To laugh at yourself looking at mirror, making faces
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی !!!
To laugh without a reason
بدون دلیل بخندی
To accidentally hear somebody say something good about you
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می کنه
To wake up and realize it is still possible to sleep for a
couple of hours
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می تونی بخوابی !
To hear a song that makes you remember a special person
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما می یاره
To be part of a team
عضو یک تیم باشی
To watch the sunset from the hill top
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی
To have somebody tell you that he/she loves you
یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره
و اینکه بدونی
"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد ...
۸ مارس٬ روزی که تمام تلاشها و استقامتهای زنان در طول تاریخ به بار نشست٬ گرامی باد.
Always is a mixture of European sounds and traditional Azeri music. The author of the song Arash confessed that it was his idea to create a unique composition which would be associated with Azerbaijan and its culture
در یوروویژن امسال آرش به همراه خواننده آذری٬ آیسل٬ شرکت می کنه.با آهنگ همیشه اگه دوست داشتنید میتونید از اینجا آهنگ رو بشنوید و عکس ها رو ببینید.
موسیقی با تار شروع میشه که بسیار دلنشینه٬ نوازنده اش هم صاحب پاشازاده یکی از معروفترین هاست.
در یورویژن پارسال آذربایجان مقام هشتم رو بدست آورد.
“This idea came to us already at the first audition of Arash’s song,” said Farhad Hajiyev, one of the jury members. “His song is about love, beautiful and pure, and love is always about two people! When in an interview Arash expressed his desire to perform for Azerbaijan, we arrived at a firm decision that our country will be represented by this romantic duet - AySel and Arash. Moreover, Arash has some Azerbaijani roots, as you
may know
پ.ن. علاقمندان به شهرام شب پره و لیلا میتونند تشریف بیارند باکو روز ۲۶ مارس. ایشون هم اینجا هستند و برای شما خواهند خواند!
اینهم یکی از راههای جلب توریست ایرانی است که کشورهای همسایه چند سالی است که به آن پی برده اند.
از آوردن پرچم بشدت خودداری کنید چون در کنسرت آرش اجازه نداند که مشتاقان با خود پرچم ایران را به سالن ببرند.البته ما هم شنیدیم !
قابل توجه اونهائی که میگند خانمها پارک کردن ماشین بلد نیستند! دوتا ماشین سفید رنگ سمت راست٬ رو خانمها پارک کردند٬ بقیه هنرنمائی آقایونه!
پ.ن. لطفا به خط های قرمز توجه کنید!
ادبیات فارسی۱ جزو اولین درسهائی بود که توی ترم اول بهمون دادند در واقع ترم اول بجز ادبیات و معارف اسلامی از درسهای اصلی٬ درس دیگه ای نداشتیم. بقیه اش زبان انگلیسی و کلکولس و باز هم زبان انگلیسی!
خودش رو اینطور معرفی کرد: من علی اصغر خبره زاده هستم٬ حالا یه سیدی هم اول اسمم هست. و این آغاز مخالفت عده ای بود که اون زمانهای درست بعد از اتمام جنگ و رحلت٬ آتیششون هنوز تند بود.یادمه بعد از کلاس یکی از دختر ها خیلی شاکی شده بود و می گفت: بیاید بریم اعتراض کنیم بگیم این استاد رو نمی خوایم!
یه عده هم گیر دادند به قیافه اش! سیبل و موهای کاملا سفید٬ قد کوتاه٬ صورت برنزه!
از کتابهائی که ترجمه کرده گفت٬ من فقط دکتر ژیواگو رو می شناختم.
جزوه ای کتاب مانند تهیه کرده بود که پر بود از مطالب و داستانها و اشعار گلچین شده٬ که سر کلاس تدریس می کرد.
شعر های اخوان ثالث٬ ترجیح می داد خودش بخونه٬ وقتی می خوند و تفسیر میکرد انگار ما رو به عالم دیگه ای میبرد. آگاهی٬ مقایسه٬ بینش!
زمستان است...
اشعار نظامی گنجوی٬ خوندن اشعار خسرو و شیرین باز هم باعث جنجالی دیگه ای شد.
همون روز اول بهمون گفت: یه دفتر بر میدارید و خاطره می نویسید٬ هر روز٬ آخر سال دفتر ها رو می بینم و نمره میدم اضافه میشه به نمره آخر ترم. و همین اجبار استاد٬ شد یکی از بهترین روزمرگی های من در طول مدت دانشجوئی و بعد از اون. بگذریم که شب امتحان خیلی ها برای پر کردن دفتر از روی دفتر هم خاطره کپی می کردند به امید اینکه استاد نفهمه و نمره ای بگیرند!
یعضی از روزها می گفت هر کی دوست داره بیاد خاطر ه اش رو بخونه! یکی از دوستان بود که خیلی نوشته هاشو دوست داشتم همیشه اصرار می کردیم که اون بره بخونه.اولین خاطره اش مال روزی بود که پیاده از میدون ولیعصر راه افتاده بود به سمت بالا و هر چی دیده بود با قلمی بسیار زیبا و تاثیر گذارنوشته بود.از مغازه ها از دستفروش ها از پسرکی که مشق می نوشت و یه ترازو جلوش گذاشته بود...
روزی که اخوان ثالث به رحمت خدا رفت٬ استاد نیومد با استاد معارف ( که با هم مثل کارد و پنیر بودند) صحبت کردیم که دو گروه با هم بشینیم سر یه کلاس تا زودتر بریم! قبول کرد و گفت: چرا نیومده؟ حتما الان زیر تابوت اخوان رو گرفته!
چند ترمی استاد ادبیات دانشکده بود ٬ تا وقتی که سر و کله تند روها پیدا شد و دیگه نذاشتند بیاد! نه اون و نه استاد معارف! دانشجو هائی که بیشتر در جستجوی دردسر و نام بودند تا دانش!
امرو دیگه٬ استاد توی این دنیا نیست لینک اما کتابهاش ٬زحماتش٬ رهنمودهاش و یادش همیشه در دل دوستدارانش خواهد بود. روحش شاد.