در این تصویر چه میبینید؟

 

 

یعنی این بچه شاهکاره از همه نظر 

 

پ.ن.الان دیده میشه؟ 

پ.پ.ن. در این تصویر شما شاهد یک عدد پیشی ! میباشید که توسط سپهر۲ سال و سه ماهه ٬ عزیز دل خاله٬ در کامپیوتر کشیده شده و با فریاد یافتم یافتم بسوی مادر دویده و گفته که بیااااااااااااا ببین  چی کشیدم

روز شکر گزاری

امروز روز شکر گزاری یا همون Thanksgiving Day در کاناداست و تعطیل رسمی است .  

 

 

 شکرگزاری در انتهای فصل درو محصولات و تبدیل آن به یه جشن ملی٬ حتی الان که دیگه به صورت سنتی از درو و محصول خبری نیست . 

و از همه مهمتر پختن بوقلمون با انواع سس های مخصوص.  

جالبه که در قدیم  پختن خوراکی خاص برای جشن ها جزو برنامه بوده مثل سبزی پلو ماهی در شب جشن نوروز و یا همین بوقلمون شکم پر برای شکر گزاری . 

امسال که خیلی دیر به فکر درست کردن افتادم اما برای سال دیگه سعی میکنم یاد بگیرم که چه باید کرد

شاید تکراری

شاید تکراری باشه ٬ دوست دارم اینجا بنویسم برای یادآوری 

 

فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی. 

 

فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.  

 

طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند. 

 

در روز تولدت درختی بکار. 

 

هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر. به زودی زمانی خواهد رسید که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.  

 

راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن. 

 

وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و بگو:  "برای چه می خواهید بدانید؟"  

 

هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن. 

 

هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن. 

 

یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است. 

 

مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر. 

 

اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن.  

 

از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.

صد ساله

امروز توی رادیو با آقائی مصاحبه می کردند که ۱۰۰ ساله بود و به تنهائی در آپارتمان خودش زندگی   

می کرد. اینکه صد ساله باشی و به تنهائی زندگی کنی شاید زیاد عجیب نباشه!

اما اینکه صد ساله باشی ٬ تنهائی زندگی کنی و از تکنولوژی روز لذت ببری یه کم عجیبه دیگه نه؟ 

خلاصه اینکه این آقا عاشق عکاسیه ٬ از لپ تاپش برای چک کردن ایمیل و اخبار استفاده می کنه احتمالا توی فیس بوک هم عکسهاشو آپ لود می کنه٬ و هر روز از طریق اسکایپ با دخترش که در شهر دیگری زندگی می کنه صحبت می کنه 

جالب بود به خبرنگار میگفت: میدونی اسکایپ چیه؟! هر روز با دخترم صحبت می کنم. 

 

نوه اش براش لپ تاپ رو خریده و همه اینها رو خودش یاد گرفته و آموزشی ندیده . 

 

من که همیشه وقتی اینجور چیزها رو میشنوم یا می بینم ناخود آگاه مقایسه می کنم با خودمون و اطرافیانمون و البته همیشه افسوس میخورم! 

 

اینجا با افرادی بر می خوری که اصلا سن بجز یه عدد براشون مفهوم دیگه ای نداره٬ بالارفتن سن براشون به معنی محدودیت و ناتوانی نیست. پارسال توی کلاس یوگا٬ خانمی که شاید ۷۰-۷۵ سالش باشه  با افسوس می گفت: این هفته نتونستم برم اسکی... یه کمی زانوهام درد می کرد. 

جایزه بزرگ!

یه خانم نسبتاْ مسنی بود که توی رستوران هتل کار می کرد٬ هر وقت برای صبونه می رفتیم و رادین رو میدید که خوابیده٬ لبخندی می زد و می گفت: بچه که خوب شیر خورده باشه راحت می خوابه و مادرش هم راحته... من هم بچه هام خیلی خوب می خوابیدند و من به کارهام میرسیدم و ... 

یه روز سر صحبت رو بیشتر باز کردیم و گفت که از هنگ کنگ اومده و بچه هاش همه تو کانادا بدنیا اومدند و الان همشون سر خونه و زندگی خودشونند و داره نوه دار می شه و... 

پرسید شما بک گراوندتون چیه؟ ( تا جائی که متوجه شدم اینجا کسی نمی  پرسه : ور آر یو فرام؟! یا همون از کجا اومدی؟ می پرسند اصالتاْ کجائی هستی؟) وقتی شنید ایرانی هستیم یه دفه گل از گلش شکفت و گفت آهان... ایرانی ! شنیدم پرزیدنتتون!! به هر کی بچه  دار بشه یک میلیون دلار !!!! میده... 

گفتیم: به ... خبرها چه زود میرسه! 

کلی طول کشید تا فرق بین یک میلیون دلار و یک میلیون تومن رو بفهمه بعدش گفت: همش ۱۰۰۰دلار؟! اینجا که دولت سالی ۱۲۰۰ دلار میده!!! 

گفتیم : بله پس چی فکر کردی؟ فکر کردی ما یه میلیون دلار رو زدیم به جیب و راه افتادیم دور دنیا

شیر

چقدر خوبه که هر چند بار که گرسنه میشی٬  با ولع و لبخندی بر گوشه لب٬  شیر بخوری ! بدون اینکه بگی: 

 

- بازم شیر؟!!! 

- ما که تازه شیر خوردیم!! 

- الان اصلا میل شیر ندارم! 

- شیر هم شد غذای ایتالیائی؟! 

- فقط همین شیر درست کردن رو بلدی؟!

- با چه سسی؟! 

- شبیه شیر شدم از بس شیر خوردم! 

- من اصلا گرسنه ام نیست! ( بدتر از کتک زدن برای یه مادر :) 

- دیگه چی میتونی درست کنی؟!
- نمیشه زنگ بزنیم پیتزا بیارن؟ 

- خیلی وقته رستوران نرفتیم ها! 

- باااااشه... میخورم ٬ دیگه چاره ای ندارم! 

- اصلا اسم شیر رو نیار! 

- اسم شیر میاد میخوام... 

- تو این سابت ها بگرد ایده بگیر دیگه!! 

... 

 

 

 چی درست کنیم ؟یه سوال اساسی تو زندگی بعضی از خانمهاست . 

شام و ناهار امون نمی ده به آدم ! هنوز ظرفهای ظهر خشک نشده باید شام شب رو بار  بذاری! و الامان از وقتی که بچه آدم ایرادی هم باشه که دیگه...  

 

البته شاید همین وسواس برای درست کردن غذائی که باب میل بچه ها باشه باعث میشه که بچه ها  فکر کنند مادرشون بهترین دستپخت رو داره و بعد از گذشت سالها هنوز مزه قرمه سبزیه ( لازانیایه!) مامانشون  زیر دندونشونه

 

زمان

زمان آنچنان با سرعت حرکت می کنه که ... 

انگاری دیرش شده!