The lady in red

 

به مناسبت کار مشترک گروه آریان و کریس دی برگ

'I've never seen you looking so lovely as you did tonight
I've never seen you shine so bright
I've never seen so many men ask you if you wanted to dance
They're looking for a little romance
Given half a chance
And i've never seen that dress you're wearing
Or that highlights in your hair
That catch your eyes
I have been blind

The lady in red is dancing with me
Cheek to cheek
There's nobody here
It's just you and me
It's where i wanna be
But i hardly know this beauty by my side
I'll never forget the way you look tonight

I've never seen you looking so gorgeous as you did tonight
I've never seen you shine so bright you were amazing
I've never seen so many people want to be there by your side
And when you turned to me and smiled it took my breath away
And i have never had such a feeling such a feeling
Of complete and utter love, as i do tonight

The lady in red is dancing with me
Cheek to cheek
There's nobody here
It's just you and me
It's where i wanna be
But i hardly know this beauty by my side
I'll never forget the way you look tonight

I never will forget the way you look tonight
The lady in red
My lady in red
I love you

نظرات 6 + ارسال نظر
pazh سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ق.ظ http://pazh.blogspot.com

hey! i think i miss something here! :))

pazh چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:43 ب.ظ

دوست... میشه بیشتر گفت بچه محلهای اینترنتی! دوست خیلی کمه محبوب جان. باید قدرش رو خوب دونست :)

دختر بهار چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:14 ب.ظ

کریس دی برگ آهنگای خیلی قشنگی داره٬ در مورد همکاریش با گروه آریان کلی حرف و حدیث بود٬ البته به صورت یک کنسرت مشترک! اما همین یه آهنگ مشترک در یک آلبوم هم غنیمته. مرسی برای نوشتن این خبر خوب.

پژ پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ب.ظ

والا من بیگناهم! شاید دوستان زحمتش رو میکشند! :)) ما همون یه بارش هم به زور پینگ میکنیم و از ده تا دوز و کلک استفاده میکنیم واسش! مدتهاست که بلاگرول خودم رو ندیدم!

مامان فرین جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام محبوبه جان.. این وروجکها چون باباها لی لی به لالاشون میگذارن و هر چی گفتن میگن چشم....ما تصور میکنیم بابا رو بیشتر دوست دارن در حالیکه دقیقن وقتی من نباشم اصلن با باباش نمیمونه...خانومی شما چطوره؟حتمن حالا خیلی بزرگ شده.............در مورد گروه آریان و کریس دی برگ هم دیروز خوندم کار خوبیه چون کریس توی ایران خیلی طرفدار داره و حتی کتاب اهنگاشم چند سال بیش ایران چاب شد...............من آهنگش که توی ایستگاه تنها نشستم رو دوست دارم اگه درست گفته باشم.......................شاد باشی.

pazh یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:53 ب.ظ

میبینم که شما هم مثه من بی سوژه موندی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد