میدانم دوست عزیز ولی نمیدانی چه ویران شدهام. دردم رفتنش نیست که به این یقین رسیدم، لیاقتش نبود. لیک طاقت دیدن این همه نامردی و پستی هم به وجودم نیست. به خدا هیچ کس نمیداند چه کردم و چه کردم و چه جواب گرفتم. اگر وجودش را داشتم که انتقام بگیرم، همه زندگیاش به ساعتی تباه میشد. اگر از خود مایه نمیگذاشتم، اگر از خود کم نمیگذاشتم، اگر خود را خفه نمیکردم... به خدا اینقدر از خود گذشتم که کم کم خود را فراموش کردم و همه را بر او خواستم. جوابم چه شد؟ نامردی نکردی، خوب کردی ولی من میخواهم چنین کنم! - باید عوض شوم و باید تغییر کنم میدانم و نیک تر گوشزد کردی. لیک در چگونه اش ماندم... خسته و تنها، بی امید و انگیزه، چیز زیادی از گوهرم باقی نمانده. - ببخشید مرا دوست بسیار عزیز. سر درد و دلم به یکباره باز شد و نتوانسم جلوی فورانش بگیرم. سپاس از مهربانی و توجهتان که بارها و بارها گفتم، در این چند وقته، هیچ چیز بیش از این دوستیهای بی چشمداشت و صادقانه زندهام نکرده. امیدوارم که هر جا که هستید پیوسته سلامت و خوشحال باشید. -- کار بسیار بدی کردید که دونات بچه رو فدای عکس کردید! میبایست از خودتان مایه میگذاشتید دیگر!
اما عکس خوبی شده :)) مرسی به شما و فرزند نازنین تون!
سلام
رایت کلیک رو برداشتی، حالا وقتی عکست نمیاد ما چطوری رایت کلیک کنیم تا Show Picture کنیم؟
این پستت هم که کاملاً وابسته به تصویره.
آقا شما به بزرگی خودتون ببخشید:)
وای چقد خوشگله. . .
سلام . خوبید؟مثل همیشه معذرت که به وبلاگ زیبای شما دیر به دیر سر میزنم.می خواستم در مورد چیزی با شما مشورت کنم.ممنون میشم نظرتان رو بدهید.
خب این دفه عکسه اومد.
این چیه؟ مرغ دریایی؟ دوناته کو؟ خورد؟ تموم شد؟
عکس جالبیه! معمولا عکسایی که آدم خودش می گیره یه کیف دوبرابر داره!
پس همشهری از آب در اومدیم
میدانم دوست عزیز ولی نمیدانی چه ویران شدهام. دردم رفتنش نیست که به این یقین رسیدم، لیاقتش نبود. لیک طاقت دیدن این همه نامردی و پستی هم به وجودم نیست. به خدا هیچ کس نمیداند چه کردم و چه کردم و چه جواب گرفتم. اگر وجودش را داشتم که انتقام بگیرم، همه زندگیاش به ساعتی تباه میشد. اگر از خود مایه نمیگذاشتم، اگر از خود کم نمیگذاشتم، اگر خود را خفه نمیکردم... به خدا اینقدر از خود گذشتم که کم کم خود را فراموش کردم و همه را بر او خواستم. جوابم چه شد؟ نامردی نکردی، خوب کردی ولی من میخواهم چنین کنم!
-
باید عوض شوم و باید تغییر کنم میدانم و نیک تر گوشزد کردی. لیک در چگونه اش ماندم... خسته و تنها، بی امید و انگیزه، چیز زیادی از گوهرم باقی نمانده.
-
ببخشید مرا دوست بسیار عزیز. سر درد و دلم به یکباره باز شد و نتوانسم جلوی فورانش بگیرم. سپاس از مهربانی و توجهتان که بارها و بارها گفتم، در این چند وقته، هیچ چیز بیش از این دوستیهای بی چشمداشت و صادقانه زندهام نکرده. امیدوارم که هر جا که هستید پیوسته سلامت و خوشحال باشید.
--
کار بسیار بدی کردید که دونات بچه رو فدای عکس کردید! میبایست از خودتان مایه میگذاشتید دیگر!
خیلی سعی کردم به آپ کردن وبلاگم نظم بدم اما انگار نمی شه...مرسی از لطفت دوست عزیز