Standing there in the garden, she saw him running toward her
“ Tina! My flower ! The love of my life ”
He’d said it at last
“ oh Tom “
“Tina ,My flower “
“Oh ,Tom ! I love you too ”
Tom reached her , Hnelt down , and quickly pushed her aside.
“ My flower ! You were standing on my prize-winning rose ”
Hope A. Torres
در باغ
زن در باغ ایستاده بود که دید مرد به طرفش می دود
-تینا ! گل من ! عشق بزرگ زندگی من !
مرد عاقبت این کلمات را به زبان آورده بود
-اوه تام !
-تینا !گل من !
-اوه تام ! من هم تو را دوست دارم
تام به زن رسید ٬ به زانو افتاد ٬و به سرعت او را کنار زد
-گل من ! تو روی گل سرخ برنده جایزه من ایستاد بودی !
سلام علیکم
من همیشه تو درس زبان مشکل داشتم .. بالایی با پایینی یکی بودن .
ممنون میشم لینک بدی و بهم خبر بدی تا منم لینک بدم .
در ضمن .
از اینکه با ما همسفرید خوشحالیم
حالا چه قصدی از این منظورتان داشتید!؟
هموطن عزیز
از شما دعوت می کنم تا در انتخاب بهترین وبلاگ زیست محیطی سال مشارکت فرمایید.
همسفرگی معنای همسفری نیست ! همسفرگی ، آمدنی ست که
به سراب سفره دل باخته ، به پایان ، به برکه فریب اندود همخانگی !
همسفر اما ، به سفر می اندیشد ، به بی نهایت جاده ، و به آرامش
بی سکون موج ، آنگاه که درگیرودار آمدنهای بی پایانش ، هزار بوسه
بر تن ساحل می ریزد و آواز شوق می خواند !
بازم بهم سر بزن
سلام ممنونم که به مارون سرزدی