تحلیل شاه عباسی!

شاه عباس از وزیر خود پرسید:"امسال اوضاع اقتصادی کشور چگونه است؟"
وزیر گفت:"الحمدالله به گونه ای است که تمام پینه دوزان توانستند به زیارت کعبه روند!"

 شاه عباس گفت: "نادان! اگر اوضاع مالی مردم خوب بود می بایست کفاشان به مکه می رفتند نه پینه دوزان، چون مردم نمی توانند کفش بخرند ناچار به تعمیرش می پردازند، بررسی کن و علت آن را پیدا نما تا کار را اصلاح کنیم

 

تحلیل حکایت:

1- یک شاخص مناسب می تواند در عین سادگی بیانگر وضعیت کل سازمان باشد.
2- در تحلیل شاخص باید جنبه های مختلف را بررسی نمود. گاهی بهبود ناگهانی یک شاخص بیانگر رشدهای سرطانی و ناموزون سیستم است.

محکمه

 

 

دیشب برنامه تلویریونی" محکمه " توجه ام رو جلب کرد دلیلش هم این بود که قاضی یا به تعبیر آذریش حاکم ( این تعبیر برای داور فوتبال هم به کار می ره) یه خانم بود.راستش من نمی دونستم که اینجا خانم ها هم حق قضاوت دارند.          

خلاصه تصمیم گرفتم تماشا کنم ببینم فرقش با قاضی مرد چی می تونه  باشه.                                                       

دادگاه خیلی شسته رفته و جمع و جور بود خانم قاضی بالای مجلس نشسته بود و روی میزش یه دونه از همون گوشت کوبها دیده می شد. سمت راستش آقای منشی ( یا کاتب) و با فاصله دادستان و شاکی و وکیلش طرف چپ هم خانم متهم و وکیلش.دادستان کیفر خواست رو خوند ( البته اگر درنوشتن واژه های حقوقی اشتباه می کنم به دلیل عدم آگاهی است !)

از متهم درخواست شد بعد از قبول کیفر خواست به توضیح بپردازه اونهم با آب و تاب شروع کرد:

دخترخانمی ماه نوامبر سال گذشته به سالن زیبائی رنگارنگ! رفته و بعد از انتخاب مدل مو و آرایش برای ماه بعد یعنی روز عروسیش وقت گرفته.روز معین به آرایشگاه رفته مدل موئی که انتخاب کرده بود از نوعی بوده که باید شینیون میشده و موی اضافی هم بهش وصل میشده ( شما چی میگید بهش؟)

همه کارها طبق روال انجام شده و عروس هم کلی زیبا شده بود به پدرش زنگ میرنه و اونهم میآد دنبالش و میرند خونه...

پدر دختر خانم هم توضیح داد که ساعت 2 بعد از ظهر به دنبال دخترش رفته و از دیدن دخترش در اون لباس و آرایش و زبیائی اش چقدر خودش رو خوشبخت احساس می کرده عروس رو به خونه برده خانواده داماد خونچه آورده اند و کلی بزن و برقص ( یه سازو آهنگ معروفی دارند در این مواقع که پدری دخترش رو به خونه بخت می فرسته که کلی اشک آدم رو در می آره !) و بعد هم رفته اند به سالن (  شادلیق سرای) اونجا هم همه در حال خوردن و نوشیدن و بزن و برقص که مادر عروس به پدر اطلاع می ده که عروس خیلی کلافه است و می گه صدای موزیک رو کم کنید پدر هم می گه نمیشه ! عروس  درخواست می کنه که شنیون موهاش رو باز کنند چون خیلی اذیتش می کنه باز هم پدر می گه نمیشه مهمونا چی می گند؟ ساعت هشت می شه که می بیند عروس رنگش سفید شد و غش کرد و افتاد ! پدر هم بلافاصله می آد و موهای دختر رو باز می کنه می بینه زیر شینیون یه حشره ای بود که سر عروس رو زخمی کرده و داره خون میآد ! تا اورژانس بیاد عروس خانم به رحمت خدا رفته ! ( خیلی دردناک و وحشتناکه نه؟)

بعد از کلی دفاعیات و شاهد و سخنان وکیل شاکی و نظر متخصص ( که می گفته نیش اون حشره سمی بوده و باعث مرگ شده) دادگاه وارد شور شد و رای خود را اعلام کرد:

ریئس آرایشگاه  به دلیل سهل انگاری و عدم رعایت بهداشت به یک سال ونیم حبس محکوم شد.

نمی دونم چرا مادر عروس  و یا داماد اونجا نبودند و در ضمن هیچگونه داد و فریاد و زد و خوردی هم صورت نگرفت حالا نمی دونم بخاطر حضور دوربین بود یا این هم ناشی از همون طبع ملایم و خونسرد آذری ها می شد.

 

خانم قاضی هم دادگاه رو خیلی خوب اداره می کرد و همه چی در کمال صلح و صفا پیش میرفت.

 

حاضرین در دادگاه هم خیلی خونسرد بودند !

خدا رحمت کنه اون عروس خانم زیبا رو که فدای سهل انگاری شد !

 

پ.ن. عروس خانم ها مواظب باشند!

روز نجات ملی

در ماه اکتبر سال 1991 آذربایجان استقلال خود را بدست آورد. ولی در اولین سالهای استقلال اوضاع داخلی در کشور متشنج و بحران حکومتی ایجاد شده بود. در همه عرصه های زندگی اجتماعی هرج و مرج بی حد و حصری جریان داشت. وضعیت ارتش نیز وخیمتر گردیده و فرار از خدمت نظام وظیفه افزایش روزافزون داشت. تجاوز ارمنستان روز به روز تقویت پیدا می کرد. در زمینه اداره حکومت در آذربایجان خلأ ایجاد شده بود. در کشور نوپای آذربایجان افراد گوناگون و گروههای مختلفی به قصد تصاحب قدرت به مبارزه بر می خواستند. جبهه خلق که از تاریخ 14 می 1992 به قدرت رسیده بود، از روز اول با فعالیتهای غیر سالم خود ناتوانی در اداره کشور را نشان داد. لینک

در تابستان سال 1993 خطر جنگ داخلی در آذربایجان پیدایش یافت. در یک چنین روز سخت و دشوار میهن، مردم از حیدر علی اف فرزند شایسته آذربایجان برای سامان دهی امور به باکو دعوت کردند. حیدر علی اف با قبول دعوت مصرانه مردم و محافل دولتی، روز 9 ژوئن وارد باکو شد.

حیدر علی اف ظرف کوتاه مدت موفق به جلوگیری از جنگ داخلی در آذربایجان شد. روز 15 ژوئن 1993 حیدر علی اف رئیس شورای عالی آذربایجان انتخاب گردید. بدینوسیله، 15 ژوئن بعنوان روز نجات ملی وارد تاریخ آذربایجان شد. مجلس ملی با درخواست مردم در ماه ژوئن سال 1997 این روز را جشن اعلام کرد.

بر اساس قانون کار جمهوری آذربایجان، در صورت مصادف بودن روزهای استراحت با روزهای عید، این روز استراحت به روز کاری بعدی منتقل می شود. برای همین، در آذربایجان امسال 16 ژوئن بعنوان روز غیر کاری محسوب خواهد شد.

دختر:مامان! ما هم روز نجات ملی داریم؟ 

مامان: هنوز نه !

دوست

A friend is someone who knows the song in your heart and can sing it back to you when you have forgotten the words

 

سبقت

دوست نداشت کسی ازش سبقت بگیره٬ برای همین خودش به همه راه می داد !

اولین دولت دموکراتیک کشور های اسلامی

امروز اولین دولت دموکراتیک منطقه ۹۰ ساله شد.

در  ۲۸ ماه می سال ۱۹۱۸ ٬ بدنبال بلبشوی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و سقوط امپراتوری روسیه٬ شورای ملی آذزبایجان در تفلیس٬ این کشور را مستقل و دموکراتیک اعلام کرد. و چون باکو هنوز تخت اشغال بلشویک ها بود٬ شهر گنجه پایتخت موقت شد.

این هم عکس اون ساختمانی که اولین شورای وزیران در آن تشکیل شد و فتحعلی خان خویسکی اولین نخست وزیر تعیین گردید.از دیگر اعضا محمد امین رسولزاده و نریمان نریمانف را می توان نام برد.

یکی از مهمترین دستاوردهای این دولت اعطای حقوق مساوی به زنان ومردان٬ در فعالیتهای سیاسی  و دادن حق رای به زنان بود و این برای اولین بار در کشورهای اسلامی اتفاق می افتاد و حتی در کشورهائی مثل انگلستان و آمریکا هم سابقه نداشت.

و دیگری تاسیس دانشگاه دولتی باکو بود که اولین دانشگاه مدرن آذربایجان محسوب میشود.

در سپتامبر ۱۹۱۸ باکو پایتخت شد . عمر این دولت بسیار کوتاه بود ۲۳ ماه از آغاز تا پایان طول کشید بدنیال اعتراضات کارگری و هجوم ارتش روسیه سوسیالیست و کشته شدن نزدیک به بیست هزار نفر٬ عمر استقلال به پایان رسید.