وقتی آمریکا به عراق حمله کرد توی دلم خوشحال شدم چون که نه از صدام و نه از مردم عراق دل خوشی نداشتم
البته شاید اگه بشردوستانه تر نگاه می کردم جای خوشحالی نداشت !! اما یادآوری روزهای جنگ و پیامدهای بعد از اون اجازه نمی داد این جور احساسات بروز کنه توی عالم بچگی و نوجوونی چه کینه ای از صدامی که باعث اون همه بدبختی شده بود داشتیم !!
راستی چرا فکر می کردیم فقط صدام مقصره ؟!! بگذریم !
همون روزهای اول حمله آمریکا دخترم و پسر برادرم در حالی که چشمهاشون برق می زد و نشون می داد که یه چیز مهمی رو کشف کردند بدو بدو اومدند :
-مامان ! عمه ! مامان عمه ...
- بله چی شده ؟
- خونه خدا ؟ کعبه ؟ توکربلاست؟ تو عراقه؟!!
-نه تو مکه است مکه هم تو عربستانه .
-حیف ! کاش تو عراق بود !
- برای چی اونوقت ؟
- چون اونوقت خدا خودش اون پرنده ها رو می فرستاد و سرباز های آمریکائی رو می کشت و کعبه آزاد می شد...
در حالی که از سادگی و صداقتشون دوست داشتم بهشون بخندم اما برای اینکه تو ذوقشون نخوره گفتم : آره خیلی حیف شد !
اما الان که فکر می کنم می گم کاش کعبه تو ابران بود !
نمی دونم اگه این دیونگی دو طرف همینجوری ادامه پیدا کنه و...
خوشحالی اش نصیب کی میشه ؟! نگرانی و غصه خوردن ما هم که دردی رو درمون نمی کنه !
سلام
موفق باشی
هم میهن کوروش به یاریت نیاز دارد
مامان عمه!
الان ولایت فقیه که تضمینش بیشتره
مگر بعد از زلزله بم که ترس از زلزله تهران پیش آمد و ترس مردم را فرا گرفت نوشتند نگران نباشید تا آقا! تو تهران هست زلزله ای نمیاد
کافیه یه عریضه بندازی تو چاه جمکران همه دشمنان پودر میشن میرن هوا
کاشکی همیشه بچه بودیم ها!
کار ایران با سنگ و پرنده راه نمیوفته.طوفان نوح می خواد!