روز شکر گزاری

امروز روز شکر گزاری یا همون Thanksgiving Day در کاناداست و تعطیل رسمی است .  

 

 

 شکرگزاری در انتهای فصل درو محصولات و تبدیل آن به یه جشن ملی٬ حتی الان که دیگه به صورت سنتی از درو و محصول خبری نیست . 

و از همه مهمتر پختن بوقلمون با انواع سس های مخصوص.  

جالبه که در قدیم  پختن خوراکی خاص برای جشن ها جزو برنامه بوده مثل سبزی پلو ماهی در شب جشن نوروز و یا همین بوقلمون شکم پر برای شکر گزاری . 

امسال که خیلی دیر به فکر درست کردن افتادم اما برای سال دیگه سعی میکنم یاد بگیرم که چه باید کرد

عابر پیاده

 

 

 دیروز توی اخبار شنیدم که راهنمائی و رانندگی اعلام کرده بیشترین آمار تلفات در تصادفات مربوط به عابرین پیاده است و باید شرائط امن تری برای پیاده ها فراهم کرد. 

 

باز هم همون مغوله تکراری و ندیده گرفته شده فرهنگ و آموزش به ذهنم رسید. 

  

اولین باری که اینجا رفتم برای تست رانندگی٬ که معمولا یک ساعت طول می کشه و از تمامی راهها و خیابونی که احتمال میدند شما اشتباه کنی می برندت ٬ توی خیابون ۱۷ که سرعت مجاز هم ۵۰ است٬ یدفه دوتا کفتر عاشق دست در دست هم وسط خیابون ظاهر شدند٬ من هم که میدونستم ترمز کردم تا ایشون سلانه سلانه از این طرف خیابون به وسط بلوار رسیدند و کلی هم ماشین پشت سر من ترمز کرده بودن٬ خلاصه راه افتادیم و بقیه تست. 

در آخر افسر محترم فرمودند : شما رد شدید!! اونجا تو خیابون ۱۷ برای پیاده ها صبر نکردی؟!!! گفتم : اگه منظورتون او تا بودند که من صبر کردم؟!! گفت: شما باید صبر می کردی تا اونا به اونطرف خیابون و به پیاده رو برسند!!! لبخند ملیحی زدم و گفتم: جدی نمی گید؟!!! گفت: چرا

کاملا هم جدی می گم. 

گفتم یعنی باید اینقدر صبر کرد تا عابر پیاده برسه خونشون؟!! گفت: یه همچین چیزی!!!  

بگذریم که دفه بعد که یه افسر دیگه بود و ازش پرسیدم گفت:با توجه به اینکه تو لاین سمت راست بودی٬ و خیابون هم ۲ تا لاین داره٬‌ کافیه اونا به وسط بلوار برسن و یه لاین از تو فاصله داشته باشن٬ فهمیدم که چه کلاهی سرم رفته! اما تقدمی که برای عابر پیاده قائل هستند این حق رو به پیاده ها می ده که با خیال راحت از خیابون عبور کنند.

 

یادمه باکو که بودیم یه بار برای یه خانواده که بی توجه به چراغ قرمز عابر٬ داشتند رد میشدند‌٬توقف کردیم٬ ماشین پلیس هم پشت سر ما بود! یه دفه داد و بیداد راه انداخت که بزن کنار!! بعد هم ما رو جریمه کرد که چرا راه رو بند آوردیم!! وقتی ازش پرسیدیم : پس باید میزدیم به عابر؟ 

گفت: ما که عابری ندیدیم!!!تازه اون دیگه به خودت مربوطه!!!! 

درباره الی

 

  

دیشب فیلم درباره الی رو دیدیم. فیلمی بسیار تامل برانگیز و تاثیر گذار. 

به نوعی زندگی روزمره همه ماست.  رفتارها ٬برخورد ها٬ نگاهها٬ قضاوتها و بالاخره دنبال مقصر گشتن ها. 

شاید ما هم خیلی وقت ها تصمیم هائی گرفتیم که خلاف میل خودمون بوده شاید به خاطر دوستی شاید رودربایستی شاید خیرخواهی٬ اما وقتی نتیجه اونجور که باید نشده٬ شروع کردیم به دنبال مقصر گشتن ٬ رفتار دیگران رو تحلیل کردن٬ از روی آگاهی های نه چندان کامل خود دیگران رو قضاوت کردن و در نهایت تنها به قاضی رفتن و راضی برگشتن و ترجیح منافع خود به دیگران حتی بدون توجه به اینکه دربارهاو چه فکر خواهد شد. 

تبریک

میلاد مولای متقیان امام علی علیه السلام را به همه دوستدارانش تبریک میگم. 

 

در ضمن روز پدر یا روز مرد!! رو به همه آقایونی که این چند ساله اخیر از  غصه نداشتن یه روز مخصوص راحت شده اند رو هم تبریک می گم.البته یکی می گفت: برای همه افرادی که به نوعی مطلوم واقع شده اند یه روز از تقویم اختصاص داده شده مثل روز کارگر٬ روز زن٬ روز معلم یا روز پرستار٬ حالا نمی دونم مرد ها هم در ایران از اینکه به این لیست پیوسته اند خوشحالند یا دلگیر؟ 

اصلا من چیکاره بیدم! مبارکه دیگه بهر حال!

یه نفر؟

داشتم فکر می کردم بالاخره یه نفر از نتیجه خوشحال بود همونی که صداش رو کشیده  بود رو سرش و با صدای گرفته اش داد میزد:.... عشق است! 

البته من واقعا نفهمیدم چرا اونقدر کبکش خروس می خوند!!