روسری

باز یکی یه جائی روسریش رو برداشت و شد نقل محافل! 

جماعت بیکار! 

این روزها همه از گل... حرف میزنند شما چطور؟

نظرات 8 + ارسال نظر
ندا چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:45 ق.ظ

این جماعت بیکار علاوه بر بیکار بودن بی درد و عار هم هستند
عروسی خواهر من عمو جانم و خانمش به خواهر من تذکر داده بودن که شنلت رو مرتب کن به شوهرش هم کلی تذکر داده بودن اونوقت نامزدی دختر خودشون .....
لا الله اله لا آدم چی بگه؟
یا اون حاج عموم عروسی دخترش عکاس مرد بود
به نظر من آدم باید به دل خودش رجوع کنه کاری هم به حرف مردم نداشته باشه
نقل محافل شدنم خوبه که بد نیست

مهتاب چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:04 ق.ظ

نه خب ما خودمون گُلیم خب :D
باز چیه قضیه ؟من اخبار نگاه نکردم این روزا

زیبای زندگی چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:45 ق.ظ

ملت همیشه در صحنه و بیکار ...

ندا چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ق.ظ

تازه فهمیدم منظورت چیه . و کیه
تو اداره ما که از همه سن نظر میدن :))))

کیهان چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:30 ب.ظ http://mkihan.blogfa.com

سالهاست ندیدمت!!دلتنگی هم بد مرضی ست!
شادیت آرزوست.آمین

کیهان چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:06 ب.ظ

به به
خوشخالم که هستی .آن هم سر حال

پیمانه چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:20 ب.ظ http://pn1350.blogfa.com/

سلام . کی بود ؟ چی بود ؟ کی روسریش را برداشت ....
راستش می خواستم نظرات مشعشعم را در کتابی منتشر کنم ولی ترسیدم جنبه فکاهی و جوک پیدا کند (قهقهه)

نظرات شما که کاربردیه ٬تصور کن من نطراتم رو منتشر کنم ( فهفه همراه با غش و ریسه :))

پژ جمعه 19 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:07 ب.ظ

ادعای فرهنگمون گوش فلک رو کر کرده اون وقتش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد