جراح دیوانه

یاد جراح دیوانه افتادم با این کارم! فردیناند زایر بروخ جراح آلمانی که اواخر عمرش به جنون ادواری دچار شده بود اما آنقدر ماهر و چیره دست بود  و سابقه خوبی در جراحی بیماری های نادر داشت که هیچکس باور نمی کرد  این آدم هم می تونه مریض بشه.کارهای عجیب و غربیش حین عملهای جراحی اش ٬در آوردن قلب و انداختنش به سطل آشغال؟!!...

من هم امروز بعد از کلی نوشتن و بروز کردن وورک شیتها یه دفه دوشاخه کامپیوتر رو از برق کشیدم !! کامپیوتر که خاموش شد یادم نمی اومد برای چی این کار رو کردم ؟! آهان یادم اومد می خواستم تلفن همراه رو شارژ کنم !

بعد فکر کردم شباهت من با زایر بروخ در چیه؟ چیره دستی اش ؟ آخر عمر بودنش یا جنون ادواریش ؟!!!

 

 

 

نظرات 22 + ارسال نظر
Rock Queen چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:36 ب.ظ


WOW! A strange thing to do!!!

دختربهار چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:51 ب.ظ http://dastanekootah.blogsky.com/

خیلی بامزه بود.
دلیلش هیچکدوم از اینها نیست. دلیلش درگیریه فکریه که توی این دوران و این سرعت سریع زندگی طبیعیه!

پونه پنج‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:50 ق.ظ http://pooneh55.blogfa.com

فکرت جای دیگه بوده

ممنون از دلداریت.:)

صفا جمعه 30 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ب.ظ http://www.dastanabd.blogfa.com

سلام من لینک وبلاگتون رو تو وبلاگ زن آفرید دیدم مطالبتون خیلی قشنگ بود فقط یه توصیه دوستانه به شما می کنم به ذبیح ا... منصوری و کتاباش اصلا اعتماد نکنید

آقای منصوری مترجم بودند کتابها که مال ایشون نبود!

زن شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:49 ب.ظ http://zanafarid.blogfa.com

عزیزم هیچ کدووم .احتمالا نبوغش:)

ممنون ا ز لطفت:)

محمد حسین آسایش شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:55 ب.ظ http://www.rozadineh.blogfa.com

سلام محبوب جان
ممنون الطاف تو هستم .منتظرتم .شب خوش

همکلاسی یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:30 ب.ظ

سادجه یه اشتباه کوچیک بوده :-)

مثل آب برای شکلات دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:46 ب.ظ http://tita.blogfa.com

این که من اول می خوام رد شم بعد در رو باز می کنم یعنی همین؟همین ۳ هفته پیش همچین رفتم تو در که هنوز پام کبوده.قرار بود از کنارش رد شه اما نشد!!!

باغ رویاها سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:15 ق.ظ http://www.baghroyaha.blogsky.com

سلام . خوبید؟باز من دیر رسیدم.مطالب زیبای وبلاگتون رو می خوانم و لذت میبرم .وفق باشید.

پژ سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:09 ق.ظ

:))
حالا واقعا چه اهمیتی داره؟! -شوخی کردم- میدونی، بعضی وقتها ترجیحات آدمها به شدت ناهماهنگ میشه و برای همین در یک لحظه انتخاب آنقدر سریع صورت میگیره که متوجه نمیشی، مورد کنار گذاشته شده هم حق و حقوقی داره! درست مشابه همان وقتی که دو شاخه رو بی محابا کشیدی بیرون! غافلگیری پیش آمده هم البته خالی از تعجب و البته تر خنده نیست! (چشمک)

هدایت سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:03 ب.ظ http://www.fourtyeight.blogfa.com

ممنون از این که به من سر می زنید .... خیلی تلاش می کنم کم بنویسم ولی خوب مطلب اجازه نمی ده ..... !
فکر می کنم چیره دستی! .... از این داستان ها من هم داشته ام ، واسه خیلی های دیگر هم پیش می آد ، به خودت نگیر .... شاید یک روز داستانش رو بنویسم!
باید یک فکری برای این مطالب طولانی ام داشته باشم!
باز هم ممنون ..... کریسمس مبارک

یکی از همین آرش‌ها سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:26 ب.ظ

یادش به خیر.... اون موقع‌ها که این پاورقی تو مجله دانستیها چاپ می‌شد.... هییییییییییییییییییییییی!

جوونی کجایی که یادت به خیر!

از نظر بی‌حواسی که من هم دست کمی از پروفسور زائر بروخ ندارم!
ولی از این سوتی‌ها هم زیاد دادم. راستی بعد از اینکه این کار رو کردی اولین واکنشت چی بود؟ وا رفتی؟ عصبانی شدی؟ باورت نشد؟ اولش نفهمیدی چی شده؟

ولی تو باهوشی، آدمای زیادی باهوش هم از این کارا ازشون سر می‌زنه. اینشتین رو که یادته تخم‌مرغ در دست وایساده بود بالا سر قبلمه‌ای که ساعتش داشت توش می‌پخت؟!

اولش نفهمیدم چی شد !! بعد خندیدم :)
مرسی خیلی امیدوارم کردی:)

مهتاب چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:13 ب.ظ http://aeenehomahtab.persianblog.ir

گرچه اون نیوتن بود! (تخم مرغ به دست و اینا .... ;) ) زندگی امروزی اینقدر پر از دغدغه و درگیریه که گاهی پیش می آد
خودت رو سرزنش نکن دوست جون :)
بایرامنز مبارک اولسن

سیزین بایرامنیزدا مبارک اولسون.ساغول!

مهتاب چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:59 ب.ظ http://aeenehomahtab.persianblog.ir

رابط ها.مواد شیمیایی که پیامهای عصبی رو مبادله میکنند ;)
آره پیشنهاد خوبیه ممنون :)

داروغه دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:22 ب.ظ http://juyebazm.blogfa.com

عجب جراح وحشتناکی!
آدم گاهی یه کارایی می کنه که به طور کامل از ذهنشم پاک می شه! واقعا عجیبه!

زن دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:48 ب.ظ http://zanafarid.blogfa.com

خوبم عزیزم.ولی گرفتار و پر مشغله.ممنون که حلم رو پرسیدی این خیلی حس خوبی بهم داد

یکی از همین آرش‌ها پنج‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:41 ب.ظ

تا جایی که یادم میاد در زمان نیوتون هنوز ساعت، حداقل به شکل ساعت جیبی اختراع نشده بود.
بگذریم حالا نیوتن یا اینشتین ، یا محبوب،‌چه فرقی می‌کنه نابغه ، نابغه است دیگه.

habib دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:28 ب.ظ http://peykartarash.blogspot.com/

ای بابا!
حالا واسه شما یک دفعه اتفاق افتاده، پس من چی بگم؟
البته مشکلات من وقتی کامپیوتر رو از برق می کشم تازه حل می شه...!

یکی از همین آرش‌ها چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:12 ب.ظ

نیستی خانومی؟

حداقل یش ما نمیای امیدوارم خوش بگذره بهت، هر جا که هستی.

مهتاب پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:52 ب.ظ http://aeenehomahtab.persianblog.ir

اونجا که هستی هوا چطوره؟
اینجا ما انگار وسط کوههای قفقاز هستیم D:ِ ;)

ماهم دقیقا همون جائی هستیم که شما هستید :)

هدایت پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.fourtyeight.blogfa.com

سلام.
ممنون از حضور صمیمی و گرمت!
نگران نباش ُ، فقط باید سع یکن یدیگران را دوست داشته باشی ،‌ آن وقت می بینی که خود به خود همه این کارها را انجام می دهی!

hooman سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ق.ظ

vaghean jorat kardi khodeto ba oon moghayese koni
?'
ajab eshtebahe bozorgi jardun hata too halate bimarish karash bozorg bood
masalan akharin marizesh ke ghodeye saratani dasht ro too akharin sale omresh moaleje kard

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد