سفر دور یا نزدیک؟

چند روزی رفته بودم شهر کوچیکمون.  دسترسی به اینترنت نداشتم از همه دوستانی که به اینجا سر زدند متشکرم.

فکر می کنم همه ما خاطرات شیرینی از پدر بزرگ و مادر بزرگهامون داشته باشیم که با یاد آوری اونها لبخندمی زنیم٬ یاد صورت مهربونشون می افتیم و برای سلامتی شون دعا می کنیم.

پدر بزرگم بعد از اومدن به اینجا به من می گفت : دختر فراری!

حالا دیگه به جای دعا باید بگم: خدا رحمتش کنه.

خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه.

نظرات 9 + ارسال نظر
رضا سیدی سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:58 ب.ظ http://www.reza67.blogfa.com/

تسلیت میگم محبوب جان
و منتظر حضورتان در لابیرنت
مثل همیشه
رضا سیدی

نخودی سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:45 ب.ظ

هیچ سفری دور و نزدیک تر از سفر به درون خود نیست.

همکلاسی سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:42 ب.ظ

خداوندش از مقربان درگاه خود قرارشان دهد.

صحرای رز چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:16 ق.ظ http://www.sahrayerose.blogfa.com

یاد همه ی پدر بزرگها بخیر .
چه چیزها که بهم نمی گفتیم ...

شایان
صحرای رز

نخودی پنج‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:46 ق.ظ http://www.rouzgaran.blogspot.com

چطور؟ مگه راجع به افغانستان چیزی می خونی؟ افغانی بلدی خاله؟ ما رو هم دریاب!
اسم کتاب هست افغانستان
نوشته ی لورل کورنا
نشر ققنوس

گفتم اسمش رو بگو که یه وقت اشتباهی نخونیمش اعصابمون خورد شه:)

سیدمجید پنج‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:04 ب.ظ

خدا همه اسیران خاک را بیامرزه و همه ما را عاقبت بخیر نماید انشاالله
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد

مثل یک بیت ته قافیـــــه ها خواهم مــــــــرد

تـــــو که رفتی همه ثانیه هـــا سایه شدنـــد

سایه در سایه آن ثانیه ها خـــواهم مــــــرد

شعله هــا بی تو زبـــی رنگی دریــــا گفـتند

موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد

گـــــم شدم در قـــدم دوری چشمان بهــــــار

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد!

پژ جمعه 22 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ب.ظ http://pazh.blogspot.com

به قول مادرم که همیشه میگه: خدا بیامرزه همه ی اسیران خاک رو.
--
یه فاتحه ای هم برای من بخونید!
کسی که زنده به گور شده!

شقایق شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:56 ق.ظ http://hura.blogfa.com

سوالای خیلی خیلی زیادی پیرامون مامانییا (مامانی ها) شده که به علت گلگی خیلی از دوستان و اعتراض به طولانی بودن پستای قبلیم! بهتر دیدم خودم یه سوال از خودم بپرسم و خودم جواب خودم و بدم و قال قضیه رو بکنم! اینجوری همه چی زودتر تموم میشه!
... چرا بهشت زیر پای مامانییاس ... یعنی بابایییا رو را نمیدن؟
همبازی فرشته ی من! سلام ...

ری را سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:00 ب.ظ http://www.rosaryabi.blogfa.com

سلام عزیزم :
خدا پدربزرگتو بیامرزه ... زمونه عجیبه .. ما کوچولوییم .. بزرگ میشیم .. ازدواج میکنیم ... بچه دار میشیم .. بچه ها ازدواج میکنن و ماجای بزرگترارو میگیریم ....نمیدونم چرا بعضی وقته م یام برات کامنت بذارم اینجا ارشیو می نویسه و نمی تونم برات کامنت بذارم . فکر کنم به خاطر این باشه که دیر اپ میکنی ؟؟؟
راستی نی نی ندارم .. فعلا هم نی نی نم یخوام ..فکر میکنم هنوز موقعش نشده . با اینکه دلم یه نی نی خوشگل مو سیم تلفنی می خواد .. اما هر چی باشه از الان تا هر وقت بیاد دوسش دارم ..... راستی دخترت خوبه ..ماچش کن و لپاشم بکش ....
من اپم عزیز .. دوس داشتی بیا ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد