Once upon a time, a girl asked a guy "Will you marry me?" The guy said "NO
And the girl lived happily ever after and went shopping, dancing, traveling, had lots of friends, drank martinis, always had a clean house and never had to cook.
THE END
محبوبه
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1385 ساعت 02:25 ب.ظ
اتفاقا وضعیت پسره معلومه !! یه نه گفته و خودشو خلاص کرده ولی دختره معلوم نیست با این کارها خواسته خودشو سرگرم کرده تا بتونه موضوع را فراموش کنه ولی عاقبتش چی شده فکر کنم خودکشی ؟؟؟!!!!
سپید
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1385 ساعت 12:00 ب.ظ
اتفاقا دختره اصلا ضد حال نخورده و شانس بهش رو اورده که دستی دستی خودشو بدبخت نکرده!
محبوب
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1385 ساعت 01:50 ب.ظ
اگه می دونستم این داستان اینقدر باعث شکوفائی اذهان می شه زودتر اقدام می کردم:)))
ساغر
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1385 ساعت 04:18 ب.ظ
به نظرم دختره کیف دنیا رو داره می کنه و با این کارش می خواد بگه که جواب رد پسره نه تنها براش مهم نبوده چه بسا به نفعش هم شده. چیه بخواد یه عمر کلفتی خونه اونو بکنه بعدش هم هیج جا به حساب نیاد همین نه را بعد از یه عمر زندگی از پسره می شنید حالا اول شنید پس با خیال راحت حالشو می بره .
ساغر
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1385 ساعت 04:31 ب.ظ
ببخشید فراموش کردم ایمیلم را بزارم.ضمنا از وبلاگ زیایتان تشکر می کنم
سلام دوست عزیز از این مطلبت( کوتاه ترین داستان جهان) خیلی خوشم اومده. اجازه میدی این مطلب رو تو وبلاگم بنویسم؟ منتظر جوابت هستم.بای
آرش
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1385 ساعت 06:07 ب.ظ
اوه اوه !! دختری که با یک جواب نه دنبال رقاصی و دوست بازی و عشق و حال رفته معلومه که به درد زندگی کردن نمی خورد. فکر نمی کنید پسره را هم فقط برای جور شدن جنسش خواسته.همین اندازه که اسمش تو شناسنامه اش باشه و اسمش باشه که شوهر کرده . چون به نظر میاد وسائل دوست بازی خانم مهیا بوده و نیاز اساسی به شوهر محترمه نداشته فقط شوهر را برای حمالی یه سری کارها می خواسته( با پوزش از آقایون) . به نظرم این آقا پسر خیلی تیر بوده و هوشیارانه عمل کرده .درود بر هر چی آدمه تیزه.درووووووووووود. به ساغر خانم هم می گم این ها دخترا برای انجام کارهای خودشون هم دنبال نوکر می گردند تا اینکه بخوان کلفتی کسی دیگر را بکنند . اونی که کار در یک زندگی مشترک را کلفتی به حساب میاره همون بهتر که دوست و رفیق جمع کنه و هر شب با یکی بپره..
حتما دختره با ضدحالی که خورده حسابی دچار افسردگی شده.
سر پسره چی اومد؟! :-) فکر کنم هنوز هم خودشو تحسین میکنه و خداشو شکر !
دختره داستان که آخر و عاقبتش تو داستان معلومه! دیگه اینکه سر پسره چی اومده رو واگذار می کنیم به قدرت تخیل! دوستان!
اتفاقا وضعیت پسره معلومه !! یه نه گفته و خودشو خلاص کرده ولی دختره معلوم نیست با این کارها خواسته خودشو سرگرم کرده تا بتونه موضوع را فراموش کنه ولی عاقبتش چی شده فکر کنم خودکشی ؟؟؟!!!!
اتفاقا دختره اصلا ضد حال نخورده و شانس بهش رو اورده که دستی دستی خودشو بدبخت نکرده!
اگه می دونستم این داستان اینقدر باعث شکوفائی اذهان می شه زودتر اقدام می کردم:)))
به نظرم دختره کیف دنیا رو داره می کنه و با این کارش می خواد بگه که جواب رد پسره نه تنها براش مهم نبوده چه بسا به نفعش هم شده. چیه بخواد یه عمر کلفتی خونه اونو بکنه بعدش هم هیج جا به حساب نیاد همین نه را بعد از یه عمر زندگی از پسره می شنید حالا اول شنید پس با خیال راحت حالشو می بره .
ببخشید فراموش کردم ایمیلم را بزارم.ضمنا از وبلاگ زیایتان تشکر می کنم
سلام دوست عزیز
از این مطلبت( کوتاه ترین داستان جهان) خیلی خوشم اومده. اجازه میدی این مطلب رو تو وبلاگم بنویسم؟
منتظر جوابت هستم.بای
اوه اوه !! دختری که با یک جواب نه دنبال رقاصی و دوست بازی و عشق و حال رفته معلومه که به درد زندگی کردن نمی خورد. فکر نمی کنید پسره را هم فقط برای جور شدن جنسش خواسته.همین اندازه که اسمش تو شناسنامه اش باشه و اسمش باشه که شوهر کرده . چون به نظر میاد وسائل دوست بازی خانم مهیا بوده و نیاز اساسی به شوهر محترمه نداشته فقط شوهر را برای حمالی یه سری کارها می خواسته( با پوزش از آقایون) . به نظرم این آقا پسر خیلی تیر بوده و هوشیارانه عمل کرده .درود بر هر چی آدمه تیزه.درووووووووووود.
به ساغر خانم هم می گم این ها دخترا برای انجام کارهای خودشون هم دنبال نوکر می گردند تا اینکه بخوان کلفتی کسی دیگر را بکنند .
اونی که کار در یک زندگی مشترک را کلفتی به حساب میاره همون بهتر که دوست و رفیق جمع کنه و هر شب با یکی بپره..
اینجا چه سروصدائی بپا شده!!!
محبوب واجب شد سوابق زندگی دختره و پسره و کیفیت روابطشونو بنویسی تا کار به خون و خون ریزی نکشیده!!!