تکرار

 

ساعتها روز ها  ماهها و سالها تند و تند می گذره...

توی لوپ افتادیم!! مثل یه گرداب؟! چه قانونی ما رو توی این محدوده نگه داشته؟ !

چه جوری میشه ازش پرید بیرون؟!

خوب به فرض که پریدیم بعدش چی؟ این گردابی که اسمش زندگیه چه اهمیتی به بودن و نبودن یکی مثل من میده؟!!!

اینجاست که روسها می گن : ژیزین پروخودیت!! یعنی همون  Life is going on

بیخیالی نعمت بزرگیه!!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سید مجید سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:32 ق.ظ http://neveshte.blogsky.com

این وقت و زمان کم یا زیاد برای همه ما مقرر شده و به نوعی محکوم به آنیم بگونه ای که کم کردن آن نیز خسران ابدی در پی دارد مهم اینه که سعی کنیم خوب بگذرانیم و این سعی مهم است ولو همه چیز یکنواخت و سرگیجه آور بگذرد.
ولی خودم بارها شده که از این سرعت گذر ایام و لحظات به وحشت افتادم.
از بابت لینک سپاسگذارم

مثل آب برای شکلات سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 ب.ظ

بفرمایید.این قد هی زدید تو ذوق من که عید خوب نیست و چهار شنبه سوری خوب نیست و اینا که منم حالم گرفته شد.حالا خوب شد؟:((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد